آفتاب در حجاب
نویسنده:
سید مهدی شجاعی
امتیاز دهید
چکیده ی کتاب:
این کتاب مشتمل بر هجده پرتوی عاشقانه و جانسوز از نورآفتاب صبر و استقامت، زینب کبری (سلام الله علیها) است.هجده پرتو از روایت زندگانی پرخاطره و مهربانیهای حضرت زینب(سلام الله علیها) ، دختر حضرت امام علی (علیه السلام).«بلافاصله جبریل آمد ، در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود، اسم زینب را برای تو از آسمان آورد، ای زینت پدر، ای درخت زیبای معطر»
آفتاب در حجاب، احساس را با اندوهی همراه میکند که در سینه عرش نشسته و به اشارهای بغض میشکند و از محنتی عظیم روایت میکند، محنت حضرت زینب (سلام الله علیها) ، این
سرسلسله پیام آوران صبر و استقامت و این اسطوره همیشه جاوید عشق و محبت.نویسنده، عاشقانه از کودکیهای دختر امام علی (علیه السلام) میگوید و با گریزهای سرشار از ذوق، باز از کربلا و تنهاییهای همه دل زینب(سلام الله علیها) ؛ حسین(علیه السلام) سخن میراند. این نوشتار برگی از سترگ غمنامه زینب است. هم چنانکه پابهپای پرتوهای حزین این نوشتار، خواننده خود را همراه و راوی این بیشمار محنتهای آن بانوی بزرگ میکند و اشکواره میسراید.
«زینب(سلام الله علیها)! این هم حسین(علیه السلام). دستش را بگیر و از اسب پیادهاش کن، چه لذتی دارد گرفتن دست حسین(علیه السلام) ، فشردن دست حسین(علیه السلام) و بوسیدن دست حسین(علیه السلام) و چه عالمی دارد تکیه کردن دست حسین(علیه السلام) بر دست تو.»
... در خاتمه این روایت جانسوز، آفتاب در کنار قبر پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) پهلو میگیرد و عاشقانه از اندوه خویش لب میگشاید که: « تعبیر شد خواب کودکیهای من پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم)! و من اکنون با یک دنیا مصیبت و غربت تنها ماندهام ...»
بیشتر
این کتاب مشتمل بر هجده پرتوی عاشقانه و جانسوز از نورآفتاب صبر و استقامت، زینب کبری (سلام الله علیها) است.هجده پرتو از روایت زندگانی پرخاطره و مهربانیهای حضرت زینب(سلام الله علیها) ، دختر حضرت امام علی (علیه السلام).«بلافاصله جبریل آمد ، در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود، اسم زینب را برای تو از آسمان آورد، ای زینت پدر، ای درخت زیبای معطر»
آفتاب در حجاب، احساس را با اندوهی همراه میکند که در سینه عرش نشسته و به اشارهای بغض میشکند و از محنتی عظیم روایت میکند، محنت حضرت زینب (سلام الله علیها) ، این
سرسلسله پیام آوران صبر و استقامت و این اسطوره همیشه جاوید عشق و محبت.نویسنده، عاشقانه از کودکیهای دختر امام علی (علیه السلام) میگوید و با گریزهای سرشار از ذوق، باز از کربلا و تنهاییهای همه دل زینب(سلام الله علیها) ؛ حسین(علیه السلام) سخن میراند. این نوشتار برگی از سترگ غمنامه زینب است. هم چنانکه پابهپای پرتوهای حزین این نوشتار، خواننده خود را همراه و راوی این بیشمار محنتهای آن بانوی بزرگ میکند و اشکواره میسراید.
«زینب(سلام الله علیها)! این هم حسین(علیه السلام). دستش را بگیر و از اسب پیادهاش کن، چه لذتی دارد گرفتن دست حسین(علیه السلام) ، فشردن دست حسین(علیه السلام) و بوسیدن دست حسین(علیه السلام) و چه عالمی دارد تکیه کردن دست حسین(علیه السلام) بر دست تو.»
... در خاتمه این روایت جانسوز، آفتاب در کنار قبر پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) پهلو میگیرد و عاشقانه از اندوه خویش لب میگشاید که: « تعبیر شد خواب کودکیهای من پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم)! و من اکنون با یک دنیا مصیبت و غربت تنها ماندهام ...»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آفتاب در حجاب
یک شاهکار است . . .
عنایت خاصی به قلم نویسنده در این کتاب شده است .
بهترین کتاب زندگی ام بوده